گنزالس اومده دنبالم منو آورده خونه. ساعت 2 باید بریم غربالگری.این آخرین مرحله س.امروز ماهک رو 4 بعدی می بینم! ببینم نسبت به 2 ماه پیش بزرگ شده یا نه

دی ماه بدنیا میاد. دونه ی برف منه! واسش کلی بافتنی بافتم. رنگ و وارنگ از همه رنگ

امتحانام هقته پیش تموم شد. ترم جدید فقط پروژه کارورزی دارم با تربیت بدنی و قرآن. هر روز گنزالس میومد شعبه دنبالم،سر ظهر،منو می رسوند دانشگاه امتحانمو میدادم بعد میاورد خونه. دوباره جزوه و درس و فرداش دوباره امتحان. شکمم عین ایربگ ماشین نمیذاشت دولا شم روی کتاب و جزوه.می نشستم رو زمین چون پاهام باد میکرد از بس تو شعبه پشت میز می نشستم. تو خونه دیگه رو زمین می نشستم جزوه رو می ذاشتم رو پام تا بتونم درس بخونم.حالا خدا رو شکر که تموم شد. پاهام عین پاهای پینوکیو شده. خپل شده. یه کفش روباز خریدم 2شماره از پام بزرگتر. با اینکه کفش روباز تو شعبه ممنوعه اما اینارو میپوشم که پام بیش از این باد نکنه

گنزالس که قبلنا دست به آشپزی نمیزد الان دیگه کدبانویی شده واسه خودش. ترشی برام انداخته! دیشبم ماهی سرخ میکرد به چه خوشمزگی

گنزالس از خواب پاشد میگه پاشو دیر میشه.من دیگه رفتم