واسيلي رفته بوديم خونه ي كسي كه ميخواست براي امام نذري بده. شله زرد پخته بود. قاشق و كاسه يه بارمصرف گرفته بود و انگار اعتقاد هم داشت.مادرش با روسري مشكي كليپس زده و خيلي هاي ديگه و من و گنزالس هم بوديم. مامان فرود(دوست بچه هاش)هم دعوت داشت

خانومي كه ميگفتن معلم ورزشه.قد كوتاهي داشت سبزه و كمي چاق.

واسيلي اون خانوم حجاب نداشت!

اون مجلس براي امام بود. نذري پخته بودن و اون خانوم لباس مشكي به تن داشت اما حجاب نداشت. گنزالس اول به پذيرايي نميومد اما بعدا اومد و اون خانوم حجاب نداشت

ما همه با هم ناهار خورديم حرف زديم و اون خانوم هم بود و حجاب نداشت

خواهرم ميگه من جاي تو بودم اونجا رو ترك ميكردم كه اون زن جلوي شوهرم حجاب نداشته اما...

اما من اينكارو نكردم واسيلي

من بهرحال يك زنم. ترسيدم با اين كارم گنزالس بيشتر به اون زن يا زن هاي بي حجاب ديگه حساس بشه

من اونجا موندم و چندساعتي كه اون زن اونجا بود بي اهميت بودم ....

واسيلي بدم مياد از اين تناقضات

ازاين تناقض عمل و عقيده متنفرم واسيلي...

من از اون زن هم قشنگتر بودم هم خيلي جوانتر اما حجاب داشتم

واسيلي خانواده ي پدرت بعضا اينطورند

اونها اين زن رو دعوت كردن و خودشون هم گاهي اينطورند

تو اينطور نباش

عمل و عقيده ت يكي باشه ...خودت انتخاب كن اما يا مسلمان باش با تمام ابعاد ، يا نباش

همين